پله پله تا ملاقات خدا

ساخت وبلاگ
دیشب اولین برف سال 1394 بارید. وقتی من و خودش در امامزاده صالح به هم پیوستیم و از آنجا به کافه ای رفتیم و به صحبت نشستیم.  با اینکه هفته پیش، خودم از او درخواست ازدواج کردم، اما بعد از دیدنش پشیمان شدم. بیشترین چیزی که آزارم می داد اختلاف طبقاتی یا اختلاف کلاس بود. برایش سخت شد. اما تمام تلاشش را کرد تا قانعم کند. گفت ما خیای وقت است که همدیگر را می شناسیم و به هم اعتماد داریم. گفت می خواهد من مادر بچه هایش باشم. گفت به زنان دیگر برای تربیت فزرزندانش اعتماد ندارد. آنقدر گفت و گفت و گفت و آنقدر با دلم راه امد که راضی شدم. برای اولین بار در عمرم احساس کردم یک نفر پله پله تا ملاقات خدا...
ما را در سایت پله پله تا ملاقات خدا دنبال می کنید

برچسب : بازم بارون زده نم نم,بازم بارون زده نم نم دانلود,بازم بارون فلاحی,بازم بارون زده نم نم مازیار,بازم بارون مازيار فلاحي,بازم بارون متن,بازم بارون مازیارفلاحی,بازم بارون فلاحی متن,بازم بارون زده نم نم متن,بازم بارون میاد نم نم, نویسنده : stepso بازدید : 250 تاريخ : چهارشنبه 24 شهريور 1395 ساعت: 16:40

احساس می کنم این روزها که حرف از عقد و عروسی و زندگی آینده داریم با مهدی، باید یک چیزهایی بنویسم که برایم بماند. اما نمی دانم لازم است چه چیزهایی بنویسم! ازدواج همیشه برای آدم ها با شک و تردید همراه است. نمی دانم. شاید هم اینطور نیست.  بعضی ها بعد از سال ها زندگی، برمی گردند به عقب و گلایه می کنند از اینکه تحت شرایط خاصی مجبور به ازدواج شدند. یا انتخابشان اشتباه بوده، یا دخالت های بی جای خانواده ها باعث شده روابط عاشقانه شان خراب شود. یا دیگر نمی دانم چه. من دارم فکر می کنم به انتخابم. اینکه همین الان چه چیزهایی من را در مورد انتخابم مردد می کند؟  اینکه پیش پله پله تا ملاقات خدا...
ما را در سایت پله پله تا ملاقات خدا دنبال می کنید

برچسب : فاذا عزمت فتوکل علی الله,فاذا عزمت فتوكل علي الله,فإذا عزمت فتوكل على الله تفسير,فإذا عزمت فتوكل على الله الشعراوي,إذا عزمت فتوكل علي الله,اذا عزمت فتوكل على الله سورة,معنى فإذا عزمت فتوكل على الله,تفسير اية فإذا عزمت فتوكل على الله,و اذا عزمت فتوكل على الله,وشاورهم في الأمر فإذا عزمت فتوكل على الله, نویسنده : stepso بازدید : 238 تاريخ : چهارشنبه 24 شهريور 1395 ساعت: 16:40

دیشت خوابی دیدم که بی نظیر بود.  در خواب دیدم که یک سمیناری تشکیل شده که در آن افراد مختلف سعی داشتند از طرق مختلف اهمیت پیاده روی اربعین یا یک مسئله دیگر که یادم نیست چه بود را شرح دهند. یکی از افراد فیلمی گذاشت که در آن این اتفاق می افتاد: بمباران در کشورهای مختلف ... تعداد زیادی زن و و مرد و کودک با حال زاری و گریه و درد در بین آتش نمایان بودند. بعد همه این افراد آتش بزرگی می شدند و بعد این آتش بزرگ نوری می شد و حرکت می کرد به سمت کربلا.  این اتفاق از جاهای مختلف رخ می داد و دسته دسته نور بود که به سمت کربلا می رفت و دور حرم اباعبدالله (ع) به هم می پیوست و طواف پله پله تا ملاقات خدا...
ما را در سایت پله پله تا ملاقات خدا دنبال می کنید

برچسب : حسين عبدالغني,حسین عینی فرد,حسین علیزاده,حسين عبدالرضا,حسين عمران,حسين علي,حسین عاشقی,حسین عرفانی,حسين عبدالغني ويكيبيديا,حسین علایی, نویسنده : stepso بازدید : 122 تاريخ : چهارشنبه 24 شهريور 1395 ساعت: 16:40

نیمه شب است. نشسته ام در اتاقم . دارم کارهایم را مرور می کنم و به دنبال برنامه ای برای یافتن و انجام رسالت شخصی ام در این دنیا هستم. سرم را می چرخانم و روی تختم را نگاه می کنم. جاییکه مهدی آرام و خسته از کار روزانه به خواب رفته است. 

یک ماه پیش چه کسی باور می کرد که همسر بی نظیرم در اتاقم روی تخت من به خواب برود و من در کنارش مشغول کار باشم. 

حواسم باشد که آنچه را سالها از خدا طلب می کردم حالا در کنار خودم دارم. حواسم باشد قدر بدانم و شکرگذار باشم

والحمدلله...

پله پله تا ملاقات خدا...
ما را در سایت پله پله تا ملاقات خدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : stepso بازدید : 100 تاريخ : چهارشنبه 24 شهريور 1395 ساعت: 16:40

به آرزویم رسیده ام. دعایی که سالها می کرده ام مستجاب شده است. ازدواج کرده ام. با مردی مهربان و دلسوز. همانطور که می خواستم مومن ولی غیر متعصب. همکاریم. فردا دو ماه می شود که عروسی کرده ایم و با هم در یک خانه هفتاد متری قشنگ زندگی می کنیم. مهدی هم مثل خودم اهل صبح زود بیدار شدن نیست. حدود ساعت نه بیدار می شود و سر کار می رود. عصرها هم از ساعت 5 تا 8 متغیر به خانه بر می گردد. کم پیش امده که من شام درست و حسابی اماده کنم تا مهدی بیاید و نوش جان کند. بیشتر وقت ها مهدی در آشپزی کمکم می کند. فوت و فن آشپزی را خوب می داند. دستپخت من هم خوب است و هر غذایی درست می کنم عالی می پله پله تا ملاقات خدا...
ما را در سایت پله پله تا ملاقات خدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : stepso بازدید : 196 تاريخ : چهارشنبه 24 شهريور 1395 ساعت: 16:40

فردا می شود پنج ماه که من و مهدی با هم در خانه مشترکمان زندگی می کنیم. الحمدلله زندگی مان سراسر آرامش است. الحمدلله مزاحمت نداریم. روزی مان می رسد و اگر من کمتر سر درآمد و کار غر بزنم دیگر هیچ مشکلی نداریم. مهدی یار من است. بی اینکه از من هیچ توقعی داشته باشد در کنارم زندگی می کند. آشپزی می کند. ةرف می شوید. خانه مان را با هم تمیز می کنیم. من هم سعی می کنم پسرم گرسنه نماند. سعی می کنم حتما غذایی در خانه داشته باشیم. ولی مهدی توقع غذایی ندارد. اوایل خیلی گیج و عصبی بودم. کاری نداشتم بکنم. از صبح که بیدار می شدم منتظر بودم تا مهدی بیاید و زندگی ام را شروع کنم. خیلی پله پله تا ملاقات خدا...
ما را در سایت پله پله تا ملاقات خدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : stepso بازدید : 108 تاريخ : چهارشنبه 24 شهريور 1395 ساعت: 16:40